مترجم سایت

افرادي که به دليل سرعت رنگ دادن و دم كشيدن چاي كيسه‌اي از طرفداران پرو پا قرص آن شده‌اند. اما اين سوال مطرح مي شود كه آيا تفاوتي ميان چاي كيسه‌اي و دم‌ كرده وجود دارد؟

لذت نوشيدن چاي وقتي بيشتر مي‌شود كه بهترين روش تهيه آن را بدانيم. به طور كلي اغلب خانواده‌ها چاي را دم كرده و از آن نوشيدني معطر با طعم دلنشيني تهيه‌ مي‌كنند كه بسيار در رفع خستگي موثر است. اما در مقابل برخي افراد هم هستند كه از چاي‌هاي كيسه‌اي كه در بازار موجود است استفاده مي‌كنند.
 
در اين رابطه بايد گفت: ابداع چاي كيسه‌اي بهترين و بدترين اتفاق در صنعت چاي است. بهترين چون سبب افزايش توجه مردم به چاي مي‌شود و بدترين به دليل آن كه اكثر چاي‌هاي كيسه‌اي در بازار داراي مواد مصنوعي و شيميايي هستند و از ويژگي‌هاي مطلوب يك چاي اعلا برخوردار نيستند.

در ابتداي ابداع چاي كيسه‌اي توليدكنندگان از برگ كامل چاي استفاده مي‌كردند كه رنگ و بوي طبيعي و ارزش تغذيه‌اي بالا داشت اما بتدريج كيفيت اغلب اين نوع چاي‌ها كاهش يافت و برخي توليدكنندگان جهت كسب سود بيشتر چاي پودر شده يا اصطلاحا خاك چاي را جايگزين برگ كامل چاي كرده و براي ايجاد طعم فوري و رنگ سريع‌تر از مواد رنگ دهنده و طعم دهنده مصنوعي استفاده مي‌كنند.
به طور مثال وقتي يك چاي كيسه‌اي نامرغوب را در آب‌جوش مي‌اندازيد كمتر از 30 ثانيه رنگ مي‌دهد بويژه اغلب چاي‌هاي كيسه‌اي خارجي كه خيلي سريع‌تر رنگ مي‌دهند. اين در حالي است كه به طور طبيعي يك چاي معمولي ايراني را اگر در كيسه بريزيد و در يك ليوان قرار دهيد 10 دقيقه طول مي‌كشد تا رنگ زرد مايل به نارنجي ايجاد كند.
از اين رو، چاي‌هاي كيسه‌اي كه طعم قوي و رنگ فوري دارند نه‌تنها ارزش تغذيه‌اي مطلوبي ندارند بلكه مواد افزودني شيميايي آنها مي‌تواند اثرات مخربي بر سلامت مصرف‌كننده بگذارد.
در مورد چاي‌هاي كيسه‌اي كه امروزه با اسانس و رنگ انوع ميوه‌ها در بازار عرضه مي‌شوند نيز متذكر مي‌شويم كه اغلب اين نوع چاي‌ها داراي طعم و رنگ مصنوعي هستند.
اين نوع محصولات نيز به دليل آن كه در طي روز بسيار مورد استفاده قرار مي‌گيرند مصرف طولاني‌مدت آنها به دليل تجمع تدريجي مواد شيميايي‌شان در بدن مي‌تواند بسيار مخاطره‌آميز باشد.
توصيه‌ها
براي تهيه چاي روزانه خود حتما از چاي دم‌كردني استفاده كنيد و براي انتخاب بهترين چاي، خوب است بدانيد كه چاي درشت از نظر كيفيت و خواص تغذيه‌اي بهتر از چاي ريز و پودري است. همچنين چاي بدون عطر مصرف كنيد، چرا كه چايي كه داراي بوي تند و رنگ قرمز پررنگ باشد بسيار مضر است.
چاي در 3 فصل بهار، تابستان و پاييز چيده مي‌شود، ولي هر چه از بهار به فصل پاييز نزديك‌تر مي‌شويم قسمت‌هاي چوبي برگ زيادتر و از مرغوبيت و كيفيت چاي كاسته مي‌شود.
بهترين، مرغوب‌ترين و خوش‌طعم‌ترين چاي مربوط به چاي بهاره است و بعد چاي تابستان و پاييز. اگر چاي را زياد بجوشانيد مواد قابض و تانني ‌آن به مقدار زياد رها شده و ظاهر و باطن چاي را تغيير مي‌دهد.
رنگ اين نوع چاي سياه، بو و مزه آن نامطبوع و خاصيتي يبوست‌آور پيدا مي‌كند. چاي به دليل آن كه در بدن توليد اسيداوريك و اگزالات مي‌كند مصرف زياده از حد آن را به افراد مبتلا به نقرس و سنگ كليه توصيه نمي‌كنيم.
از هل، دارچين يا چند قطره ليموترش در چاي استفاده كنيد، چرا كه خواص ضدباكتريايي و آنتي‌اكسيداني چاي را چندين برابر كرده و از عدم جذب آهن در بدن مي‌كاهند.
 
نكته
در برخي از چاي‌هاي خشك نيز كه داراي كيفيت بالا نيستند از مواد افزودني رنگ و طعم‌دهنده استفاده مي‌شود. لذا براي خريد يك چاي بهداشتي و كنترل شده لزوما به وجود پروانه بهداشت روي بسته‌بندي آن توجه كنيد و حتي‌المقدور از چاي‌هاي ارگانيك كه كاملا طبيعي و به دور از مواد و كودهاي شيميايي تهيه مي‌شوند استفاده نماييد

(منبع :سايت ايرانه روز دات کام)

سال 1230:
مرد:دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نميشم...!
زن:آقا حالا يه غلطي کرد شما ببخشيد.نامحرم که خونمون نبود .حالا اين بنده خدا يک بار بلند خنديده...!
مرد:بلند خنديده؟اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره.نخير نمي شه بايد بکشمش...!
_بالاخره با صحبتهاي زن,مردخونه از خر شيطون پياده مي شه ودختر گناهکارشو مي بخشه...

سال 1280:
مرد:واسه من مي خواي بري درس بخوني؟مي کشمت تا برات درس عبرت بشه,يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني!تو غلط مي کني,تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده,حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟
زن:آقا آروم باشين,يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها!شکر خورد,ديگه از اين مارک شکر نمي خوره,قول ميده .
مرد(با نعره حمله مي کنه طرف دخترش):من بايد بکشمت.تا نکشمت آروم نمي شم,خودت بياي خودتا تسليم کني بدونه درد مي کشمت.
_بالاخره با صحبتهاي زن,مردخونه از خر شيطون پياده مي شه ودختر گناهکارشو مي بخشه...

سال 1330:
مرد چي ؟ دانشسرا ؟(همون دانشگاه خودمون)حالا مي خواي بري دانشسرا ؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني ؟ فاسد شدي براي من ؟ شيکمتو سورفه (سفره)مي کنم...
زن:آقا,ترو خدا خودتونا کنترل کنين.خداي نکرده يه وخ(وقت)سکته مي کنين آ...
مرد:چي مي گي زززززززن؟ من اگه امشب اينا نکشم ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بگيرم .يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کني....
_بالاخره با صحبتهاي زن,مردخونه از خر شيطون پياده مي شه ودختر گناهکارشو مي بخشه...

سال 1380:
مرد:کجا؟مي خواي با تکپوش(از مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مثه جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن)وشلوارک(از اين شلوار خيلي برموداها)بري بيرون؟مي کشمت.من... تورو... مي کشم...
زن:اي آقا .خودتو ناراحت نکن بابا.الان ديگه همه همينطورين(شما بخونيد اکثراً).
مرد:من...اين طوري نيستم.دختر لااقل يه کم اون شلوارو پايين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه.نه... نه... نمي خواد.بدتر شد.همون بالا ببنديش بهتره...!(لطفاً بد برداشت نکنيد)

سال 1400:
زن:دخترم,حالا بابات يه غلطي کرد.تو اعصاب خودتو خراب نکن.لاک ناخنت مي پره.آروم باش عزيزم.رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي.بابات قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
_بالاخره با صحبتهاي زن.دختر خونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه!!!

منبع: بدون سانسور

شرکت بريتيش تله کام يا همان BT ليستي از احمقانه ترين سوالاتي را که کاربران

کامپيوتري يا اينترنتي اين شرکت ارتباطي از مشاوران آنها پرسيده اند منتشر کرد. به

نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه مترو برخي از اين سوالات آنقدر خنده دار است که

حتي خود سوال کنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف

کرده اند. ليست احمقانه ترين سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان

پرسيده شده به شرح زير است:

1- کاربر: کامپيوتر مي گويد هر کليدي را (any keys) فشار دهيد اما من نمي توانم

دکمه any را روي کيبوردم پيدا کنم.

 2- کاربر: من نمي توانم کانال هاي تلويزيون را با مونيتورم عوض کنم.

3- کاربر: من با يک نفر در اينترنت آشنا شدم مي توانيد شماره تلفن او را براي من پيدا کنيد.

4- کاربر: اينترنت من کار نمي کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده ايد ، همه سيم هاي کامپيوتر را چک کرده ايد؟
کاربر: نه الان فقط مانيتور جلوي من است هنوز کامپيوتر و مودم را از جعبه در نياورده ام!

5- کاربر: پسر 14 ساله من براي کامپيوتر رمز گذاشته و حالا من نمي توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمي گويد چون با من لج کرده

6- مشاور: لطفا روي My Computer ،کليک کنيد.
کاربر: من فقط کامپيوتر خودم را دارم کامپيوتر شما پيش من نيست.

7- مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپاي ويري است که روي دستگاهتان نصب شده(اسپاي در انگليسي به معني جاسوس است)
کاربر: اسپاي!؟ ببينم يعني او مي تواند از داخل مانيتور وقتي لباس عوض مي کنم من را ببيند؟

8- کاربر: ماوس پد من سيم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نيست سيمي داشته باشد.
کاربر: پس چگونه مي تواند ماوس را پيدا کند؟ يعني وايرلس است؟

در يک مورد ديگر نيز مرکز مشاوره مايکروسافت در انگليس ليستي از سوال هاي ابلهانه مشتريانش را اينگونه منتشر کرده است :

1- مرکز مشاوره: چه نوع کامپيوتري داريد؟
مشتري: يک کامپيوتر سفيد...

2- مشتري : سلام، من «سلين» هستم. نمي تونم ديسکتم رو دربيارم
مرکز : سعي کردين دکمه رو فشار بدين؟
مشتري : آره ولي اون واقعاً گير کرده
مرکز : اين خوب نيست، من يک يادداشت آماده مي کنم...
مشتري : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درايو... هنوز روي ميزمه.. ببخشيد...

3- مرکز : روي آيکن My Computer در سمت چپ صفحه کليک کن.
مشتري : سمت چپ شما يا سمت چپ من؟

4- مرکز : روز خوش، چه کمکي از من برمياد؟
مشتري : سلام... من نمي تونم پرينت کنم.
مرکز : ميشه لطفاً روي Start کليک کنيد و...
مشتري : گوش کن رفيق؛ براي من اصطلاحات فني نيار! من بيل گيتس نيستم، لعنتي!

5- مشتري : سلام، عصرتون بخير، من مارتا هستم، نمي تونم پرينت بگيرم. هر دفعه سعي مي کنم ميگه : «نمي تونم پرينتر رو پيدا کنم» من حتي پرينتر رو بلند کردم و جلوي مانيتور گذاشتم ، اماکامپيوتر هنوز ميگه نمي تونه پيداش کنه...

6- مشتري : من توي پرينت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آيا شما پرينتر رنگي داريد؟
مشتري : نه.

7- مرکز : الآن روي مانيتورتون چيه خانوم؟
مشتري : يه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خريده.
مرکز : و الآن F8 رو بزنين.
مشتري : کار نمي کنه.
مرکز : دقيقاً چه کار کردين؟
مشتري : من کليد F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتيد، ولي هيچ اتفاقي نمي افته...

8- مشتري : کيبورد من ديگه کار نمي کنه.
مرکز : مطمئنيد که به کامپيوترتون وصله؟
مشتري : نه، من نمي تونم پشت کامپيوتر برم.
مرکز : کيبوردتون رو برداريد و 10 قدم به عقب بريد.
مشتري : باشه.
مرکز : کيبورد با شما اومد؟
مشتري : بله
مرکز : اين يعني کيبورد وصل نيست. کيبورد ديگه اي اونجا نيست؟
مشتري : چرا، يکي ديگه اينجا هست. اوه... اون يکي کار مي کنه!

9- مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتري : اون 7 هم با حروف بزرگه؟

10- يک مشتري نمي تونه به اينترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنيد رمز درست رو به کار برديد؟
مشتري : بله مطمئنم. من ديدم همکارم اين کار رو کرد.
مرکز : ميشه به من بگيد رمز عبور چي بود؟
مشتري : پنج تا ستاره.

11- مرکز : چه برنامه آنتي ويروسي استفاده مي کنيد؟
مشتري : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتي ويروس نيست.
مشتري : اوه، ببخشيد... Internet Explorer

12- مشتري : من يک مشکل بزرگ دارم. يکي از دوستام يک Screensaver روي کامپيوترم گذاشته، ولي هربار که ماوس رو حرکت ميدم، غيب ميشه!

13- مرکز : مرکز خدمات شرکت مايکروسافت، مي تونم کمکتون کنم؟
مشتري : عصرتون بخير! من بيش از 4 ساعت براي شما صبر کردم. ميشه لطفاً بگيد چقدر طول ميکشه قبل از اينکه بتونين کمکم کنيد؟
مرکز : آآه..؟ ببخشيد، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتري : من داشتم توي Word کار مي کردم و دکمه Help رو کليک کردم بيش از 4 ساعت قبل. ميشه بگيد کي بالاخره کمکم مي کنيد؟

14- مرکز : چه کمکي از من برمياد؟ مشتري : من دارم اولين ايميلم رو مي نويسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلي وجود داره؟
مشتري : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوري دورش دايره بذارم؟

دوستي بين زنها :
يه زن يه شب به خونه نمياد.

روز بعد به شوهرش ميگه كه من ديشب خونه ء يكي از دوستام خوابيدم.

شوهر به 10 تا از بهترين دوستاي زن تلفن ميكنه.

هيچ كدوم از اونها اينو تأييد نميكنند.

هيچوقت رو دوستي يه زن حساب نكن!

دوستي بين مردها :

يه مرد يه شب به خونه نمياد.

روز بعد به زنش ميگه كه من ديشب خونه ء يكي از دوستام خوابيدم.

زن به 10 تا از بهترين دوستاي شوهرش تلفن ميكنه.

هشتتا از اونها تأييد ميكنند كه شوهر شب گذشته را در خونه ء اونا گذرونده و دو تا از اونا ادعا ميكنند كه اون هنوز اونجاست!

هيچوقت به حرف يک مرد اعتماد نکنيد

منبع :ايرانه روز دات کام

از رفتگر محله عيدي بگيريد.
گربه تون رو مدام از پشت بام به پايين پرت کنيد تا پرواز کردن ياد بگيره.
سي دي قفل دار رو بشکنين تا قفلش باز بشه.
جوراب هاي کثيف رو به پره هاي پنکه ببنديد و پنکه را روشن کنيد…
با هندوانه يه قل دو قل بازي کنين !
به دوست دکترتون بگين : مرض جديد چي داري ؟ !
به عنوان آخرين نفر در صندوق رأي حضور پيدا کنيد و يک کبريت افروخته داخلش بيندازيد.
نصف شب زنگ بزنيد به اورژانس و بگوييد : من مرض دارم ، بياين منو ببريد !
روز بازي پرسپوليس با استقلال ، وسط تماشاچي ها بنشينيد و با صداي بلند ، ابومسلم را تشويق کنيد !
هفت تيري بذاريد رو شقيقه راننده مترو و بگيد يالا برو دبي .
پيراهن را روي کت بپوشيد.
ماست را با چنگال بخوريد.
با موتور گازي تک جفپا رو زين بزنيد !
زنگ در خونه ها رو بزنين بعد وايسين ببينيد چي ميشه.
سر جلسه کنکور بهترين وقت براي تخمه شکستنه.
براي روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشيد و کيف جومونگ به پشتتون آويزان کنيد.
دقت کنيد وقتي در مهموني براتون نوشيدني آوردند همه را اندازه بگيريد و بزرگترين رو انتخاب کنيد تا کلاه سرتون نره.
سرتون رو به جاي شامپو با سنگ پا بشورين تا خوب تميز بشه.
جزوه هاي کلاسيتون رو با دوات و قلم ني بنويسيد.
شب سال نو موهايتان را بفروشيد و براي نامزدتان بند ساعت بخريد.
ريشتان را آتش بزنيد تا کوتاه شود.
داخل خيابان بلندگو دستي بگيريد و بگيد “پژو بزن کنار وگرنه گازت مي گيرم”
دم در ورودي دانشگاه چند قالب صابون بذاريد.
جهت اعتراض به استادي که شما رو انداخته کتابشو آتيش بزنيد.

منبع: پي سي پارسي